لطیفه های قرآنی
خوار و بي مقدار
منصور عباسي مشغول سخن گفتن بود كه مگسي روي بيني او نشست.منصور مگس را از خود دور كرد؛ اما لحظهاي بعد، مگس بر چشم او نشست. او مگس را دوباره از خويش دور كرد؛ ولي مگس روي چشم ديگر او نشست. منصور با ناراحتي سيلي محكم به صورت خود نواخت! مگس پريد و به جاي ديگر رفت.منصور وقتي از منبر پايين آمد، با ناراحتي از عمرو بن عبيد پرسيد: چرا خداوند مگس را خلق كرده است؟عمرو گفت: براي آنكه ظالمان و گردن كشان را خوار و بي مقدار سازد! منصور گفت: از كجا ميگويي؟عمرو گفت: آنجا كه خداوند ميفرمايد: «... وَإِنْ يسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا يسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ...» «و هر گاه مگسي چيزي از آنها بربايد، نميتوانند آن را از او باز پس گيرند.» منصور گفت: صدق اللَّه العظيم.
نظرات شما عزیزان: